مولای من مهدی جان :

دلم تنگ است این شبها، یقین دارم که می دانی

صدای غربت من را از احساسم تو می خوانی

شدم از درد تنهایی گلی پژمرده و غمگین

بیا ای ابر پاییزی که دردم را تو می دانی



شاعر : ؟؟
7 امتیاز + / 0 امتیاز - 1392/08/10 - 21:12
دیدگاه
yalda

میان دوزخ عشقت پریشان و گرفتارم{-35-}

چرا ای مرکب عشقم چنین آهسته می رانی{-35-}

تپشهای دل خستم چه بی تاب و هراسانند{-35-}

به من آخر بگو ای دل چرا امشب پریشانی{-35-}

دلم دریای خون است و پر از امواج بی ساحل{-35-}

درون سینه ام آری تو آن موج هراسانی{-35-}

هماره قلب بیمارم به یاد تو شود روشن{-35-}

چه فرقی می کند اما تو که این را نمی دانی{-35-}

۩۞۩ ۩۞۩

1392/08/14 - 12:29